تاریخچه طراحی رسپانسیو و واکنشگرا

طراحی رسپانسیو، تنها به مسئله لی اوت مربوط نمی شود؛ طراحی رسپانسیو یعنی طراحی کردن برای وب، یعنی برای کسانی که از مرورگرهای خود استفاده می کنند. و جالب این جاست که طراحی رسپانسیو به معنای طراحی کردن با توجه به مشخصات شناخته شدن کاربران نیست، (قطعاً تمام افراد از مرورگر استفاده می کنند) بلکه طراحی کردن بر اساس ویژگی های نامشخص بسیار زیاد است.
طراحی رسپانسیو چیست؟
تا زمان های نزدیک، ما طراحی خود را بر اساس فرض عمومی در مورد اندازه اسکرین و نوع ورودی، مشخص می کردیم. با افزایش تعداد دستگاه های دارای رزولوشن های متفاوت و روش های متفاوت برای برقراری ارتباط، این فرض ها، دیگر کاربردی نبودند. ما باید خصوصیات پایه را در زمان طراحی وب سایت، تغییر می دادیم که منجر به شکل گیری طراحی رسپانسیو شد. همه می گویند که وب تغییر کرده است. اما آیا واقعاً این طور بوده است؟ بگذارید به مسایلی که واقعا تغییر کرده اند، نگاهی داشته باشیم.
سایز صفحه نمایش اسکرین در طراحی رسپانسیو
در دهه 1990، وب تنها 640 پیکسلی بود. در اوایل دهه 2000، به 800 پیکسل رشد کرد. چند سال بعد، ما تصمیم گرفتیم از 1024 پیکسل استفاده کنیم. اما 5 سال قبل در2008 ناگهان اتفاقی عجیب رخ داد. دستگاه هایی با اسکرین های کوچک وارد بازار شدند. ناگهان تفکر ما در مورد اندازه وب، دیگر عملی نبود. سپس تبلت ها وارد بازار شدند. افراد این ابزار را هر جور که دوست داشتند، در دست خود می گرفتند. امروزه، ارتفاع ویوپورت می تواند بزرگتر از پهنا باشد! اما این مسئله واقعا چیز جدید محسوب می شود؟ واقعاً نه.
در واقع، ما هیچ وقت نمی دانیم که اندازه تصویر اسکرین بازدیدکننده سایت چقدر است. ما تنها فرض می کنیم، که باید تصویر او به طور تصادفی، در بازه اندازه هایی قرار گیرد که ما مبتنی بر آن طراحی کرده ایم. این همان اندازه ای است که بیشتر افراد با آن راحت هستند. اعداد همیشه اختیاری هستند و همیشه افرادی هستند که نمی توانند کل وب سایت را مشاهده کنند. ما به سادگی این افراد را نادیده می گیریم.
هر کسی موشواره دارد!
ما همیشه فرض می کنیم، که تمام کاربران از موشواره استفاده می کنند. اگرچه، می دانیم که این مسئله ، 100 درصد حتمی نیست، اکثر طراحی ها، روش های جایگزین برای تعامل کردن با سایت را کاملاً کنار می گذارند. افرادی که باید از صفحه کلید استفاده کنند (به هر دلیلی)، در کار کردن با سایت ما، مشکلات زیادی خواهند داشت.
اما از آنجا که واقعاً، اکثر افراد از موشواره استفاده می کنند و از آنجا که در زمان گذشته، طراحان فکر می کردند، این نوع طراحی برای اکثر افراد مشکلی ندارد، ما سایت هایی را طراحی می کردیم که برای بسیاری از افراد، غیرقابل استفاده بودند و آمار این ارقام رو به افزایش گرفت. بسیاری از کارهایی که با موشواره انجام می شد، در دستگاه های لمسی بی استفاده بودند. از آنجا که افراد روز به روز عاشق این دستگاه ها شدند و حتی مدیران و طراحان نیز دیگر از دستگاه های جدید استفاده می کنند، دیگر نادیده گرفتن این افراد، غیرممکن شده است.
هر کسی اینترنت پر سرعت دارد!
یکی دیگر از فرض های سرسختانه ما این بود که هر کسی اینترنت بسیار سریع دارد، یا حداقل سرعت اینترنت او از ما کمتر نیست. همین طور فکر می کردیم، اگر اینترنت کم سرعتی دارند، به زودی اینترنت آنها پر سرعت خواهد شد. این مسئله نیز در اکثر موارد صحت داشت؛ سرعت اینترنت همیشه رو به افزایش است. اما امروزه، تعداد زیادی از افراد که روند رو به رشدی دارند از کانکشن های 3G غیر معتبر استفاده می کنند.
اگر شما تا به حال با رایتل به شهرهای مختلف ایران سفر کرده باشید، می فهمید منظورم چیست. همینطور اگر شما بخواهید از “وای فای مجانی هتلها” استفاده کنید، پی می برید کجای فرض بر روند رو به رشد همیشگی سرعت اینترنت مشکل دارد. این یک تغییر بزرگ در تفکر ما بوده است؛ ما واقعاً باید چنین کاربرانی را در نظر بگیریم. این مسئله تأثیر بزرگی بر ظاهر طراحی های ما خواهد داشت.
تمام افراد، کامپیوترهایی دارند که سال به سال سریعتر می شوند.
این مسئله در قدیم صحت داشت و کامپیوترها، روز به روز سریعتر می شدند. اگر شما نصف سال برای خرید کامپیوتر صبر می کردید، کامپیوتری با همان قیمت گیرتان می آمد که دو برابر سریعتر بود. این مسئله در کامپیوترهای رومیزی جدید صحت داشت، اما تلفن های همراه اولویت ها و خصوصیاتی غیر از سرعت پردازشگر دارند. برای مثال، مهم ترین مسئله برای یک تلفن همراه، عمر باطری است، شما دوست ندارید، بعد از هر بار تلفن زدن، ناچار شوید، باطری موبایل خود را شارژ کنید.
در ضمن یک روند دیگر نیز وجود دارد: اکثر تولید کنندگان، ترجیح می دهند به جای ساختن سریعترین دستگاه ها، ارزان ترین دستگاه ها را بسازند. بسیاری از افراد به طول عمر باطری و قیمت، بیشتر ازسرعت پردازشگر توجه دارند. این مسئله نیز چیز جدیدی نیست، کامپیوترهای قدیمی شما چه سرنوشتی پیدا کردند؟
احتمالاً آنها را فروخته یا اهدا کرده اید. افراد دیگری نیز وجود دارند که از دستگاه های قدیمی استفاده می کنند. تمام افراد ناچار به استفاده از تجهیرات ما طراحان نیستند.
تمام مانیتورها کالیبره هستند.
ما همیشه آگاه بوده ایم که این مسئله صحت ندارد، نه؟ تنها مانیتورهای متخصصین گرافیک کالیبره هستند. اکثر مانیتورهای دیگررنگ تصویر درستی نداشته و تنظیم موقعیت صفحه نیز صحیح نبود. اکثر تلفن های همراهی که من تست کرده ام، موقعیت تصویر پایین تر از حد دارند. اگر خوش شانس باشید، می توانید با این دستگاه ها محتوا را بخوانید، اما گرادیانت ها و ترکیب طیف رنگ و کنتراست های طراحی را مشاهده نمی کنید.
این مسئله بدون در نظر گرفتن اسکرین های سیاه و سفید “مدرن” است. این اسکرین ها نیز مسئله جدیدی نیستند. افراد همیشه از مانیتورهای مزخرف استفاده می کنند و در ضمن شاید بینایی خود بازدیدکنندگان نیز دارای مشکل باشد. مسئله تنها این جاست که افراد هرچه بیشتری از پالت های رنگی subpar استفاده می کنند.
اکثر افراد ترجیح می دهند، کار خود را با خریدن دستگاه های ارزان تر و مانیتوری ضعیف تر راه بیاندازند تا اینکه جدیدترین مانیتور رنگی را بخرند.
وب در واقع، در پنج سال گذشته تغییر کرده است. دستگاه های جدید، مرورگرهای جدید و بسیاری خصوصیات جذاب جدید باعث تغییر آن شده اند. ما به تنظیمات پایه جدید نیاز داریم. روش های قدیمی برای ساخت وب سایت دیگر عملی نیستند.
در چند سال گذشته، ما به طور فعال به دنبال روش های جدید برای برخورد با اسکرین های متفاوت بوده ایم. جداً از طراحی رسپانسیو، چالش های بیشتری در دنیای متغیر تجهیزات الکترونیک امروزی وجود دارد.
ما باید الگوهایی جدید برای تعامل پیدا کنیم: ما به اینترفیس هایی نیاز داریم که در هر دستگاهی کاربردی باشد. شاید حالا که می دانیم هر کسی از کانکشن سریع استفاده نمی کند، باید حجم بالای عکس ها در صفحه اصلی را زیر سوال ببریم. تنظیمات پایه جدید در حال بروز شدن هستند. تعدادی از این موارد در مقاله توضیح داده خواهند شد.
موارد بیان شده در این مقاله جدید نیستند. بسیاری از افراد هوشمند درباره آنها در بسیاری مقالات و کتاب های دیگر، مطلب نوشته اند. اما این ایده ها، مثل داستان های خوب باید بارها تکرار شوند تا افراد بتوانند آنها را درک کرده و به خاطر بسپارند.
1/ تنظیمات پایه جدید: فعال سازی
اولین اسمی که برای این بخش به ذهنم رسید “تنظیمات جدید: لمسی” بود. اما پی بردم که “لمسی” می تواند معنای متفاوتی برای افراد داشته باشد. بعضی افراد مثل من، لمسی را یک بار ضربه زدن می دانند. بعضی دیگر در مورد اشکال پیچیده و کارهای اهرمی فکر می کنند.
برای همین است که عنوان فعلی استفاده شده است. تمامی دستگاه ها، بدون توجه به نوع ورودی، به کاربر اجازه می دهند، چیزی را به روشی خاص فعال کنند. اگر موشواره باشد، کلیک کردن؛ اگر دستگاه باشد، ضربه زدن؛ اگر صفحه کلید باشد، enter زدن.
همین طور شما می توانید از طریق صدا نیز دستگاه را فعال کرده و یا حتی با تکان دادن دستان در هوا نیز آن را فعال کنید. و بسیاری از تجهیزات دیگر وجود دارند که بیش از یک راه برای تعامل ارائه می کنند. تنها مسئله مشترک بین تمامی این دستگاه ها، عملکرد فعال شدن است. اکثر آنها توانایی انجام دادن تعداد زیادی کار دیگر را نیز دارند، اما همگی باید فعال شوند.
ما به تازگی در مورد روش های متفاوتی ورودی برای کاربر فکر کرده ایم. ما در گذشته فرض می کردیم که تمام افراد موشواره دارند. مخفی کردن محتوا و نشان داده شدن آن در زمانی که موشواره روی آن می رود، یکی از جذاب ترین الگوهای طراحی محسوب می شد و این مسئله برای اکثر افراد نیز جذاب بود.
اما با حضور دستگاه های لمسی شگفت انگیز، همه چیز به هم ریخت. اگر دستگاه موشواره نداشته باشد، مخفی کردن اطلاعات به معنای دیده نشدن آن است! دستگاه های متفاوت راه حل های متفاوت دارند. برای مثال، به منوی آبشاری یا همان دراپ داون ساده توجه کنید.
وقتی شما روی یک گزینه می روید، یک منوی دیگر از کنار آن یا در زیر آن ظاهر می شود. اما علاوه بر قراردادن موشواره، می توانید به سادگی روی لینک کلیک کنید. حالا، اگر دستگاه شما لمسی باشد، ضربه زدن چه واکنشی ایجاد می کند؟ آیا باید منوهای دیگر مشخص شوند، یا اینکه لینک فعال شود؟ یا شاید هر دو؟ یا شاید باید اتفاق دیگری بیفتد؟
در IOS، چیز کاملاً متفاوتی رخ می دهد. شما باید دو بار کلیک کنید تا بتوانید لینک را دنبال کنید. این مسئله گیج کننده است، و بسیاری برای بار دوم ضربه نمی زنند. در آندروید، یک منوی دیگر ظاهر می شود و لینک خودبخود دنبال می شود. مطمئناً این عملکردهای متفاوت گیج کننده هستند.
قطعاً می توان از راه حل های پیچیده برای تعریف کردن واکنش های متفاوت در ورودی های متفاوت استفاده کرد. اما به نظر من، بهتر است مطمئن شوید که عملکرد از پیش تعیین شده شما، تقریباً برای هر کسی عملی باشد. اما اگر واقعا مجبور هستید، می توانید این تنظیمات پایه را مبتنی بر تجربیات کاربران خاص خود، ارتقا دهید.
برای مثال، اگر شما مطمئن هستید که کسی از موشواره استفاده می کند، شما می توانید بعضی از عملکردهای قرار گرفتن موشواره روی نماد (Mouseover) را فعال کنید. یا اگر شما مطمئن هستید که کسی انگشتان چاقی دارد، می توانید کلیدهای سایت خود را کمی بزرگتر کنید.
اما تنها زمانی این کارها مناسب است که تنظیمات پایه شما طوری طراحی رسپانسیو و واکنشگرا شده باشند که برای همه کاربردی باشند، نه برای آن شخص خاص. در ضمن شما باید از مسایل بالا اطمینان داشته و راه حل شما حتماً باعث بهبود اوضاع شود. مثلاً لپ تاپ می تواند با موشواره، به طور لمسی، دوربین، میکفروفون، صفحه کلید و صفحه لمسی کار کند. باید در این رابطه بسیار فکر کنید. آیا شما باید با توجه به موشواره بهینه سازی را انجام دهید؟
2/ تنظیمات پایه جدید: اسکرین های کوچک
کودکان رشد می کنند، درختان رشد می کنند، ذهن های کنجکاو نیز رشد می کنند. اما رشد خودبخود صورت نمی گیرد، شما به انرژی زیادی برای رشد کردن نیاز ندارید. رشد کردن در ذات زندگی است. اگرچه شما می توانید مسایل را کوچکتر کنید، اما این کار بسیار سخت خواهد بود.
برای مثال شما به سختی می توانید یک ماشین را به کسری از اندازه واقعی اش تبدیل کنید. یک ماشین فشرده شده، اگرچه ظاهر زیبایی دارد، اما به اندازه ماشین اصلی مفید نخواهد بود. همین مسئله برای وب سایت نیز صدق می کند.
کوچک کردن یک وب سایت روی میزی (دسکتاپی) همیشه باعث نمی شود در اسکرین کوچک تر، ظاهری زیباتر بگیرد. برای ساختن یک وب سایت با طراحی رسپانسیو که در تمام اسکرین ها کار می کند، طراحی آن برای اسکرین های کوچک در اول کار، از ساده ترین کارها محسوب می شود.
این باعث می شود شما بر چیزی تمرکز کنید که اهمیت بیشتری دارد: اگر طراحی در اسکرین کوچک جا نمی شود، مطمئنا به مشکل بر خواهد خورد. این باعث می شود، تفکر بهتری نسبت به هرم داشته باشید، یعنی ترتیب درست اجزا را در نظر بگیرید.
همین اصل برای عملکردهای دستگاه نیز صدق می کند. ما اول باید رخداد های فعال را طراحی کرده و سپس آن را ارتقا دهیم. این مسئله در طراحی گرافیک سایت نیز صدق می کند. ما می توانیم طراحی رسپانسیو سایت را از بخشی شروع کنیم که مطمئن هستیم، هر کسی آن را مشاهده خواهد کرد.
این بخش، محتوا است. مهم نیست، اسکرین شما چقدر بزرگ یا کوچک است و خصوصیات مرورگر شما چیست، تمام اسکرینها باید حداقل توانایی نشان دادن متن را داشته باشند. از آنجا که این قطعی ترین مسئله برای ما محسوب می شود شروع کار با متن ها، منطقی ترین انتخاب خواهد بود.
ایده اساسی این است که شما کار را با طراحی کردن رابطه بین اندازه فونت ها شروع کنید. تقریبا هر کسی، بدون توجه به دستگاهی که دارد، توانایی مشاهده کردن متن را دارد. وقتی تایپوگرافی انجام شد، سپس شما می توانید لی اوت را برای اسکرین های بزرگتر طراحی کنید.
این کار می تواند به معنای ارتقا دادن سایت برای افراد خاص، یعنی افراد دارای اسکرین بالاتر باشد و بعد از آن، وقتی لی اوت های متفاوت طراحی شدند، شما می توانید نقاشی را اضافه کنید. منظورم از نقاشی، رنگ گرادیان ها، بوردرها و غیره است.
این ترتیب به طور رسمی بیان شده است، اما در واقعیت، می توان کمی این مراحل را تغییر داد. منظورم این است که من نمی گویم “تنها فعال کردن” و “تنها اسکرین های کوچک”. وقتی من می گویم کار را با تایپوگرافی شروع کنید، منظورم این نیست که شما نمی توانید در همان زمان، به مسایل نقاشی نیز فکر کنید.
بلکه من می خواهم نقاط مشترک بین دستگاه های متفاوت را پیدا کنم. شما می توانید با رعایت کردن نقاط مربوط به این خصوصیات مشترک، الزامات پایه را برای وب سایت خود رعایت کنید. پس به نظر منطقی می رسد که شما اول هسته مشترک را طراحی رسپانسیو کرده و بعد به جزئیات توجه کنید.
مسئله عجیب این است که این هسته معمولاً نادیده گرفته می شود: متخصصین وب بیشتر اختراعات خود را بالاتر و برتر از تجهیزات و مرورگرها می بینند. آنها بخشهای ارتقا داده شده را مشاهده می کنند. هسته مشترک یا همان تجربه مشترک معمولاً قابل مشاهده نیست.
3/ تنظیمات پایه جدید: محتوا
تا مدت زمان کوتاهی پیش، ما همیشه وب سایت خود را با قرار دادن یک لوگو در هدر، بخش ناوگیشین در بالا، ساب ناویگیشن در بخش چپ، و ویجت ها در رسمت راست و فوتر در بخش پایین طراحی می کردیم. وقتی تمام این کارها انجام شد، محتوا را در فضای محدود باقی مانده می گذاشتیم. اول تمام بخش های دیگر(وجیت، ناویگیشن و فوتر) ساخته می شد. تمام این موارد باعث می شد کاربر از صفحه خارج شود.
اما بازدید کننده احتمالاً می خواسته در سایت شما باقی بماند! آیا این تفکر عجیب و غیرواقعی نیست؟ مثل این است که ما به محتوای خود اعتماد نداشته و سعی می کنیم با مسایل دیگر، ذهن افراد را منحرف کنیم. اما به جای اینکه صفحه را با لینک هایی که باعث می شود کاربران گیج شوند، پر کنیم، باید بر محتوایی که در میان صفحه قرار می دادیم، تمرکز کنیم. مطمئن شوید که محتوای شما عملکردی است. مطمئن شوید که ظاهری خوبی دارد. مطمئن شوید که خواناست. مطمئن شوید که افراد آن را درک کرده و مفید می دانند.
بگذارید محتوا مایه اشتیاق کاربران شود.
وقتی کارتان با محتوا تمام شد، می توانید از خود بپرسید که آیا محتوای شما به هدر نیاز دارد یا خیر. آیا لوگو لازم است یا خیر؟ آیا ساب ناویگیشن الزامیست؟ آیا اصلاً به ناویگیشن نیازی است؟ جواب شما به تمام این سوالات می تواند “خیر” باشد. من شخصاً خودم هیچ ویجت مفیدی ندیده ام. به نظر من بهترین ویجت فضای سفید است.
با شروع کار از محتوا، می توانید به راه حل های بسیار جذابی دست پیدا کنید.
برای مثال، آیا لوگو باید در بالای هر صفحه قرار بگیرد؟ شاید لوگو در فوتر صفحه بهتر باشد؛ دقیقا مثل راهنماهای دیجیتال یا در صفحات مخصوص کاربران ثبت نام کرده. بسیاری از لینک هایی که ما در بخش ساب ناویگیشن استفاده می کنیم، شاید اگر در جای مرتبط خود، در داخل محتوا قرار داده شوند، عملکرد بهتری داشته باشند.
برای مثال اگر شما کلید انتخاب زبان های دیگر در رزرو پرواز را در بخش بازنگری خرید خدمات پرواز قرار دهید، تا اینکه در میان لیستی باشد که همیشه در طراحی های قدیمی در بخش چپ قرار داشت، ممکن است اثربخشی آن بسیار بیشتر شود.
آیا وقتی شما به سلسله مراتب صفحه نگاه می کنید، محتوا مهم تر است یا ناویگیشن؟ اکثر اوقات، محتوا مهم تر است. شما می توانید ناویگیشن را در بالای صفحه به عنوان لینک قابل پنهان شدن قرار دهید. در عصر طراحی رسپانسیو، ما باید راه حل های بسیار هوشمندانه بکار گیریم.
همان طور که در این مقاله می بینیم، تنظیمات پایه قبلی ما دیگر عملکرد خود را ندارند. ما باید رویکردها و عملکردهای طراحی سایت و محتوای خود را تغییر دهیم. اما ما باید به یک جنبه سیار مهم دیگر نیز فکر کنیم و آن این است که محتوا از کجا می آید.
4/ تنظیمات پایه جدید: API
لوک روبلسکی مقاله ای جالب نوشته است که در آن توضیح می دهد، اول برنامه ای بسازید که برای خودتان کاربردی باشد. سپس سعی کنید مقالات را برای دیگران ارتقا دهید. این یک ایده از زبان یک فرد آکادمیک نیست، بلکه یک ایده عملی نیز محسوب می شود. اگر شما بتوانید برنامه خود را طراحی رسپانسیو و واکنشگرا کرده و توسعه دهید، می توانید قابلیت عملکردی آن را قبل از اجرای آن در دستگاه های متفاوت، به راحتی تست کنید.
برای این کار، طراحان باید با توسعه دهندگان همکاری کرده و خصوصیتی ایجاد کنند که اول برای خودشان مناسب است. اگر برنامه عملکرد مورد انتظار نداشته باشد، شما باید API را تغییر دهید. هر چقدر هم که جلوه های طراحی آن را تغییر دهید، باز هم قابلیت عملکردی برنامه شما تغییری نخواهد کرد. وقتی API برای شما مفید شد، ارتقای آن برای دستگاه ها و اسکرین های متفاوت، می تواند باعث موفقیت بیشتر شود.
اکثر اوقات، شما کل API یک برنامه را طراحی نمی کنید. اکثر شرکت ها از یک سیستم مدیریت محتوا (CMS) یا ابزار تخصصی برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند.
توسعه دهندگان و مسئولین تجاری اهداف متفاوتی نسبت به طراحان دارند. توسعه دهندگان به چیزهایی نیاز دارند که قابلیت توسعه دارند. مسئولین تجاری نیز به چیزهایی نیاز دارند که ارزان تر هستند. اما طراحان رسپانسیو چیزی می خواهند که بهترین و زیباترین است. این اهداف به سادگی، با هم در تضاد هستند.
این مسئله برای خود طراحان نیز مفید خواهد بود. اگر طراحان در فرآیند انتخاب دخالت داده شوند، می توانند با ابزارمناسب آشنا شده و عملکرد آنها را درک کنند. آنها می توانند مشکلات دیگران را نیز بشناسند. این باعث می شود طراحی به بخشی داخلی از ابزار تبدیل شود. این بخش مهمی از فرآیند طراحی رسپانسیو است که هنوز بهینه سازی نشده است.
در حال حاضر، سطح مدیریتی و تصمیم گیری و سیستم هایی که محتوا تولید می کنند، تنها در دست توسعه دهندگان بوده و طراحان هیچ دستی در آن ندارند. این مایه تاسف است. همانطور که شما می خواهید از اطلاعات توسعه دهندگان در فرآیند طراحی رسپانسیو استفاده کنید، مطمئناً شما می خواهید از دانش طراحان نیز در فرآیند توسعه استفاده کنید.
ارتقای پیشرو در طراحی سایت رسپانسیو
اگر مطالب بالا را خوانده باشید، می بینید که توضیحات من، تمامی ارتقای پیشرو محسوب می شوند. شما کار خود را با محتوا شروع می کنید، سپس محتوا را طراحی کرده و آن را برای دستگاه ها و اسکرین های متفاوت بهینه سازی کنید و در آخر آن را تا حدی بهینه سازی کنید، که کاربران متفاوت را پوشش دهد. بسیاری از توسعه دهندگان وب، وب سایت ها را با توجه به این اساس می سازند. آنها یک داکیومنت فتوشاپ زیبا گرفته اند، را در لایه های متفاوت تغییر شکل می دهند.
اگر توسعه دهنده، درک خوبی از طراحی داشته و به جزئیات توجه داشته باشد، موفق خواهد بود. اما اگر این طور نباشد که در اکثر موارد این طور است – به راحتی قابلیت کاربردی پایین آمده و جزئیات برنامه مزخرف خواهند شد. من نمی گویم که طراحان نباید از فتوشاپ استفاده کنند.
اگر فتوشاپ ابزاری است که با آن راحت هستید، مشکلی ندارد از آن استفاده کنید. اما به یاد داشته باشید که شما لایه های وب را طراحی رسپانسیو می کنید نه لایه های فتوشاپ. وب، بسیار بیشتر از یک عکس زیباست. افراد به روش های غیر قابل شمارشی، مخلوقات ما را مشاهده خواهند کرد. به یاد داشته باشید، که ما برای بی نهایت فرد، طراحی رسپانسیو می کنیم. ما تنها برای یک مدیر کل طراحی نمی کنیم. ما برای افرادی طراحی رسپانسیو می کنیم، که در قطار نشسته و یا از “وای فای مجانی هتل” نیز استفاده می کنند.
ابزار
من چندبار در این مقاله از فتوشاپ صحبت کرده ام، زیرا از این ابزار بسیار برای طراحی وب سایت سوء استفاده می شود. یکی از دلایلی که من با ارتقای پیشرو در فرآیند طراحی مشکل داشتم، این بود که ابزار طراحی وب خوبی وجود نداشته است. ابزارهایی که ما استفاده می کنیم، برای شگفت زده کردن طراحی شده اند؛ آنها برای “نقاشی کردن” طراحی شده اند، نه برای ساختن یک هسته.
خوشبختانه ابزار بیشتری با عملکردهای خاص برای فرآیند طراحی در حال تولید شدن هستند. این ها ابزار میکرو هستند که به شما کمک می کنند نقطه انفصال های گریدهای خود را تولید کنید. مثلاً بوت استرپ که به شما کمک می کند گریدهایی برای اسکرین های متفاوت بسازید. همین طور برنامه های عالی وجود دارند که به شما کمک می کنند، تایپوگرافی را تعریف کنید. با بکار بردن این ابزار در جریان کاری طراحی رسپانسیو شما، باعث می شود، بهترین محصول خود را طراحی کنید.
نتیجه گیری
وب همیشه رسانه ای منعطف، بدون مرز و عجیب بوده است. در چند سال گذشته، ما پی برده ایم که طراحی کردن برای این رسانه اساسا با طراحی های ما در گذشته متفاوت بوده است. ابعاد ثابت و روش های محدود عمل کردن که اساس کار ما در رسانه های متفاوت را برای قرن ها تشکیل داده بودند، دیگر در اینترنت کاربردی نیستند. این رسانه واقعا خاص است.
ما باید تنظیمات پایه جدید پیدا کنیم. سپس از نقطه شروع جدید برای فرآیند طراحی رسپانسیو استفاده کنیم. من بعضی از این تنظیمات پایه جدید را توضیح داده ام، اما مطمئناً تنظیمات متفاوت و بیشتری وجود دارند. برای مثال، نحوه بکارگیری فرم ها می تواند مجموعه ای از مقالات متفاوت را به خود اختصاص دهد.
بعضی از نقاط شروع متفاوت دیگر نیز، تا به حال، به خوبی مشخص شده اند. اما من مطمئنا هستم که که در آینده نزدیک، نقاط شروع بیشتری مشخص خواهند شد. من کنجکاو هستم و دوست دارم در مورد الگوها و تنظیمات پایه جدیدی که شما در پروژه های موفقیت خود، کشف کرده اید، بشنوم.